تعامل انسان و طبیعت
علم جغرافیا بر روابط متقابل انسان، فناوری و مدیریت می پردازد. به همین دلیل تعامل انسان با طبیعت یکی از موضوعات مهم در مطالعات جغرافیایی می باشد. در این میان هنجارهای فرهنگی نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند . یکی از مهم ترین این هنجارها هنجار اخلاقی است و به طور رایج به سه قسمت انسان محور ، زیست محور و زیست بوم محور تقسیم شده اند هنجارهای اخلاقی به عنوان یکی از تعیین کننده های تعامل انسان با طبیعت است زیرا همان طور که مفاهیم اخلاقی بر مبانی ارزشی استوارند و در آن چگونگی ارزش گذاری انسان به طبیعت و اجزای آن و همچنین معیارهای ارزشی در تعیین درست و یا نادرست بودن رفتار به طبیعت بررسی می شوند،تعامل اخلاقی نیزباعث می گردد که چگونگی تعریف ارزش طبیعت شکل گیرد. در حال حاضر بحران های فعلی زیست محیطی در نوسازی سرمایه داری ، پیشرفت علم و تکنولوژی در کشورهای جهان اول باعث شده تا نگاه تازه ای به رابطه بین انسان و طبیعت در حال شکل گیری باشد. زیرا نمی توان یک نظام اجتماعی را بدون در نظر گرفتن تاثیر انسان با زیست بوم ها در نظر گرفت پس می توان نتیجه گرفت انسان به طبیعت بیش تر نیاز دارد تا طبیعت به انسان و زمانی که محیط زیست حفظ شود منافع اقتصادی آن، بیش از هزینه هایش می باشد. زیرا تابع فرهنگ اجتماعی است با این که امروزه فناوری ، شهرنشینی و مصرف گرایی باعث بحران های زیست محیطی فراوان شده اند.
امروزه به دلیل افزایش میل گردشگران به طبیعت گردی و بوم گردی و همچنین جلوگیری از آسیب رساندن مسافرت و اقامت گردشگران به زیست بوم های طبیعی، در نزدیکی بسیاری از زیست بوم ها، اقامتگاه های بوم گردی به و جود آمده است تا علاوه بر اقامت گردشگران در محیطی طبیعی و محلی ولی با امکانات مناسب، به محیط زیست اطراف نیز آسیبی وارد نشود. میتوانید با رزرو و اجاره اقامتگاه بومگردی ، زیبایی و راحتی مسافرت خود به طبیعت را دوچندان کنید.
ایمانوئل کانت یکی از فیلسوفان قرن 18 که بیش تر با فلسفه ی نقادی اش معروف است. در زمینه تعامل انسان و طبیعت معتقد است: جاودانگی نفس و خدا را در نهایت در پرتو غایت اخلاقی یعنی خیر اعلی ، با توجه به دو جزء ترکیبی آن( فضلیت و سعادت ) اثبات می کند و از سویی دیگر ، فساد و تباهی ( اخلاقی) انسان به وسیله ی شر ، را لازمه ویژگی اختیار و آزادی انتخاب انسان می داند. با این بررسی پیوند انسان با طبیعت بیش از بیش قابل درک می گردد ، که همانا انسان ابتدا طبیعت را باید در درون خود پیدا کند تا بتواند به شناخت درستی از محیط پیرامون خود برسد به همین دلیل نظام های معرفتی در پی ارایه الگویی برای عالم و تبیین آن هستند که شامل طرحی برای شناخت و درک انسان و چگونگی پیوند او با عالم و اجزای آن است و غیر از اهمیت این موضوع، بروز حوادث عمده زیست محیطی و اعلام تهدید و انقراض بسیاری از گونه ها در اواسط قرن بیستم سبب طرح فراگیر چگونگی رابطه درست انسان با عالم پیرامون خود و طبیعت شد. هر چند موجودات زنده ی پیرامون انسان که همراه با ما یک شبکه اکولوژیک را تشکیل می دهند هر یک به صورت مستقیم و غیر مستقیم در زندگی انسان ها با قدرت خلق و ابداع می توانند تغییرات دائمی را در محیط پیرامون خود ایجاد کنند. همچنان که در محیط های نامناسب جغرافیایی شرایط مناسبی را برای زندگی خود به وجود می آورند. به هر روی انسان ها به دامنه ی تاثیر این تغییرات در عرصه های مختلف زیستی کمتر توجه داشته و عامل اصلی آسیب های جدی به حوزه ها و نظام اکوسیستمی و زیست محیطی شده اند.
با توجه به اینکه
حیات انسان در مجموعه ای مملو از اجزا و عناصری سپری می شود که همواره با آن ها در
تعامل است و نیز با توجه به قابلیت ها ویژگی های انسان پرسش هایی همواره درباره ی
منزلت و موقعیت وی در رابطه با نظام تکوین وجود داشته است و یکی از این رویکردهای
عمده در نوع تعامل انسان و طبیعت ، تعامل انسان با محیط زیست و تبیین پیوند وی در ارتباط
با عالم رویکرد ( اومانیسم – انسان گرایان مدرن یا انسان گرایان طبیعت گرا ) یا مکتب
اصالت بشر است.
بیشتر بخوانید :
دیدگاه ها