استان گیلان از استانهای شمالی ایران به مرکزیت کلانشهر رشت است. درباره نام گیلان و معانی واژه گیل، نظرات متفاوتی ابراز شدهاست. لغتنامه دهخدا، واژه گیلان را برگرفته از «گیل»، بهاضافه پسوند مکان «ان»، به معنای محل سکونت گیلها دانسته و افزودهاست که صورت این واژه در زبان پهلوی، گِلان و نزد یونانیها گِلای بودهاست.
گیلان دهمین استان پرجمعیت و بیست و هشتمین استان وسیع ایران است. تراکم جمعیت در این استان با ۱۷۷ نفر در هر کیلومترمربع جایگاه سوم را در ایران دارد.کلانشهر رشت با داشتن ۴۶ درصد جمعیت کل استان، مرکز و پرجمعیتترین شهر استان گیلان و دوازدهمین شهر پرجمعیت ایران و پرجمعیتترین شهر سه استان ایران در ساحل دریای کاسپین است. از دیگر شهرهای پرجمعیت این استان میتوان به ترتیب به شهرهای بندر انزلی، مهمترین بندر ایرانی در حاشیه دریای کاسپین، لاهیجان، تالش، لنگرود، رودسر، بندر آستارا، فومن و اشاره کرد. برای سفری آرامش بخش میتوانید به اجاره و رزرو اقامتگاه در شمال قبل از سفر اقدام کنید.
طبیعت گیلان، پوشیده از جنگل و دارای آب و هوای معتدل و مرطوب است. این استان شامل مناطق سرسبز شمال غربی رشتهکوه البرز و بخش غربی کرانههای جنوبی دریای کاسپین است.
این استان دارای هویت قومی مشخص است. گروههای قومی اصلی آن متعلق به
شاخه شمال غربی گروه زبانهای ایرانی هستند. عمده ترینشان گیلک است که در جلگه مرکزی،
حاشیه ساحلی شرقی و ارتفاعات جنوب غربی زندگی میکند. گیلکها بر اساس تفاوتهای گویشی
و ویژگیهای اجتماعی فرهنگی به سه گروه تقسیم میشوند: گیلک رشتی و لاهیجانی، که به
ترتیب در غرب و شرق جلگه زندگی میکنند، تفاوتهای کمی نشان میدهند، ولی گیلک گالشی
در کوههای جنوب شرقی زبان متفاوت و شیوه کشت و دامپروری متفاوتی با گیلک جلگه و تالشها
که منطقهشان از کوهپایه تا دامنه البرز کشیده شدهاست دارند.
گستردگی رسوم و خصلت های فرهنگی گیلانیان با توجه به تعدد قومی و گوناگونی
لهجه ها به حدی است که حتی آشنایی مختصر با آن در این مختصر نمی گنجد. بعضی از آداب
و آیین های مردمی گیلان به مرور در همهمه زندگی شهری رو به فراموشی و برخی دیگر کم
رنگ شده است. اینک شرح مختصر و موجز برخی از این آداب و رسوم خواهد آمد:
بندبازی (لافندبازی)
بندبازی یا لافندبازی یکی از نمایشها و بازیهای جذاب عامیانه است که در میان مردم گیلان
محبوبیت ویژهای دارد. پیشینه تاریخی آن به گذشتههای دور برمیگردد. ویژگیهای جغرافیایی
و نوع زندگی اجتماعی در پیدایش این بازی بیتاثیر نبوده است. لافندبازی با نامهای
طناب بازی، ریسمانبازی، رسنبازی، و غیره نیز خوانده میشود. این نمایش سنتی گیلان
که بیشتر در جشن هایی مثل عروسی، عید نوروز و یا در بازارهای هفتگی اجرا می شد، بندبازی
است. در گیلان به آن "لافندبازی" نیز گفته می شود و مانند همان بندبازی در
سیرک است. نمایش بر روی طنابی که از روی دو میله فلزی و چوبی محکم و ضربدری شکل گذتشه
و در دو طرف مهار شده، انجام می شود. اصلی ترین فرد نمایش "پهلوان" نام دارد
که بر روی طناب ها با پای برهنه راه می رود و برای تعادل خود چوبی بزرگ به نام لنگر
در دست می گیرد. پهلوان با ایستادن داخل تشت و یا قابلمه بر روی طناب راه می رود. گاه
با دوچرخه ای که لاستیک آن را برداشته اند فواصل دو تیر را می پیماید. قراردادن صندلی
داخل یک سینی و نشستن روی صندلی و حفظ تعادل در همان حالت، از جمله عملیات دشوار این
افراد است. در پایین طناب شخصی که لباس مسخره ای پوشیده و به "یالانچی پهلوان"
مشهور است با لودگی و مسخرگی به تقلید از پهلوان می پردازد. نقاره چی و سرناچی نیز
با نواختن آهنگ، تماشاگران را در فضای شاد این نمایش سهیم می سازند.
گروه لافندبازی از افراد زیر تشکیل میشود:
پهلوان لافندباز که عملیات را روی طناب انجام میدهد. هر چه تسلط پهلوان
بر طناب بیشتر و عملیات او متنوعتر باشد، محبوبیت او بیشتر است.
یالانچی (yalanci) دستیار پهلوان است. به او شیطانک یا شیطان نیز میگویند.
سرناچی (sornaci) یا نوازنده سرنانقره چی (nagarci) یا دهن زن و نقاره زن جز اینها افراد دیگری
نیز به عنوان همکاران گروه، کارهای خدماتی را انجام میدهند.
لافندبازی در فصل تابستان (اوایل تیر تا اواخر مرداد) ـ در پاییز (مهر
و ابان) در ایام نوروز و سیزده بدر، در جشنها و اعیاد و در برخی عروسیها برگزار میشود.
در سالهای اخیر در مراسم و جشنهای دولتی نیز از این نمایش استفاده میشود. لافندبازی
اغلب در فضای آزاد و در میدان هر محل انجام میگیرد و این نمایش در شرایط جوی بد و
هوای بارانی، در ایام کار و فعالیت کشاورزی، در ایامسوگواری مذهبی و ماههای محرم
و صفر و رمضان انجام نمیشود. لافند باز اغلب مزد خود را از "طریق" دوران
دریافت میکند؛ مگر آنکه قبلا با صاحب مجلس برای دریافت مزد، قراردادی بسته باشد. شیوه
خبرکردن مردم در گذشته با نواختن نقاره بود و در سالهای اخیر به وسیله بلندگو و یا
چاپ پوسترهای آگهی و تبلیغاتی انجام میشود.
کشتی گیله مردی
این کشتی که امروزه همچنان پای برجاست، یادگار صلابت و دلاوری مردم این
خطه است. کشتی "گیله مردی" ریشه در تاریخ دارد. "مقدسی" در قرن
چهارم هجری از این کشتی یاد کرده است."ظهیرالدین مرعشی" در مورد آن می گوید
رسم مردم دیلم است که جوانان روغن بر خود بمالند و پس از استراحت و خوراک کافی و لذیذ
از گوشت، روغن، عسل و ... زور آنها زیاد شده و قدرت می یابند که با فرد دیگری کشتی
بگیرند. نحوه برگزاری کشتی گیله مردی اینگونه بوده که یکی دو روز پیش از برگزاری مسابقه
با ساز و نقاره به دوستداران این ورزش بومی اطلاع می دادند تا پهلوانان و کسانیکه مایل
بودند در این مسابقه شرکت کنند و جایزه مسابقه را تعیین می کردند که شامل حیوانات اهلی
بخصوص گاو نر(ورزا) بود. کشتی گیران غالباً بصورت گروهی وارد میدان می شوند و لاسپاره
می پوشیدند که نشانه آمادگی شان برای گرفتن کشتی و نوعی حریف طلبیدن بود و معمولاً
هر گروهی یک بزرگتر یا میداندار دارد؛که آماده برگزاری آیین نیایش میشوند.در ابتدا
فرد میداندار رو به جنوب (قبله) می پرد تا آمادگی جسمانی خودرا نشان دهد و سعی میکند
پاها را به دستها نزدیک کند.سپس به ترتیب همه گروه اینکار را انجام میدهند و دوباره
نظم گرفته و رو به شرق میپرند مرقد امام رضا(ع) و ادای احترام میکنند.در
مرحله آخر نیایش میداندار با کسب اجازه از مسئول برگزاری مسابقات، رخصت طلبیده و با
گروهش به یک قسمت از اطراف میدان کشتی رفته و مینشیند.در اهمیت نیایش همین بس که همه
کشتیگیران، حتی سر پهلوان باید این مرحله را بگذرانند. هر کشتیگیری هماورد خود را
با زدن دو کف دست در جلوی کشتیگیر دیگر به مبارزه دعوت میکند.
ختنه سوران
از مراسم تاریخی ایران و گیلان ختنه سوران است. در تاریخ خانی آمده است:
"چون ارقام مسرت و شادکامی و فرحت و کامرانی ثبت صفحه دفتر خزینه خاطر مبارک حضرت
میرزا علی بود و بزم و عشرت ختنه سور دودر شاهوارو..."به خوبی می توان اهمیت چنین
جشنی را به خصوص با توجه به ارج و قرب فرزند پسر در ایام گذشته درک کرد. اگر پسر را
ده روز پس از تولد ختنه نمی کردند، این کار را چهار، پنج سال به تعویق می انداختند.
برای ختنه سوران روز و ساعت مناسب را انتخاب می کردند و آشنایان و مطرب
و دلاک را برای همان روز خبر می کردند. در این میهمانی از مهمانان با پلو و خورشت و
شیرینی و آجیل پذیرایی می شد و پس از آن مراسم جشن و پایکوبی برگزار می شد تا بچه از
این عمل ترسناک دلداری یابد.وسایل ختنه کردن یک نی به طول 10 تا 15 سانتی متر، تیغ
سلمانی و پنبه یا پارچه سوخته شده بود که برای ضد عفونی کردن و بند آوردن خون از آن
استفاده می شد. پس از عمل ختنه کردن، موسیقی و دست افشانی و پای کوبی ادامه می یافت.
این عمل از آنجا که یکی از آداب اولیه اسلامی است، موجب احساس مسئولیت والدین می شد. معمولاً سعی بر این بود که تعداد ختنه شوندگان در
یک روز فرد باشد، در غیر این صورت خروسی را نیز سر می بریدند.
معمولاً در این مراسم هر یک از میهمانان در حد توان خود هدیه ای می آورد.
گاه جشن تا هفت روز طول می کشد. پس از ده روز
فرد ختنه شده را همراه دیگر همسالانش به حمام می برند. برای این کار حمام از پیش قرق
می شود.
بیشتر بخوانید :
چاه نخجیر
در زمانهای قدیم حاکمان گیلان به شکار علاقهمند
بودند. در عمیلات شکار یا همان چاه نخجیر ، قسمتی از جنگل به عنوان شکارگاه انتخاب
میشود. سپس دو رشته از شاخههای درختان را به شکل پرچین میپیچند. سپس این دو پرچین
در یک نطقه نهایی متمرکز میشود که شکار نتواند به راحتی از آن عبور کند. در این نقطه
به اندازه ۱۰ متر این پرچینها حصاری را ایجاد کردند.در
چاه نخجیر مردان گیل و دیلم، در پشت پرچینها میروند تا شکار را به آنجا برانند. در
این میان عدهای با ساز نقاره ایجاد هیاهو میکردند. در اطراف محوطه هم سکوی کوچکی
از مردان تشکیل میشد که وقتی حیوان به دام افتاد، درهای لانههارو میبستند. وقتی
گرازها، گرگها و … در لانه محبوس میشدند، گوزنها توسط این مردان شکار میشدند؛ چون
نمیتوانستند از دالان به لانهها بروند.حاکمان دولت بر روی این سکو قرار میگرفتند
تا فرمان باز شدن لانهها را بدهند؛ فقط یک گراز میتوانست از آنجا خارج شود. در این
لحظه یک نفر را برای ورود به محوطه انتخاب میکردند تا با یک ضربه گراز را از پای دربیاورد.شاه
عباس صفوی بعد از اینکه گیلان را به تسخیر درآورده بود، شکارهایی انجام بود. در سال ۱۰۰۳ هجری قمری عملیات شکار را با ۱۰هزار مأمور انجام داد. در سال ۱۰۲۳ هجری قمری شاه عباس به جنگل رانکوه در گیلان
آمد و حدود ۳۰ هزار مأمور برای شکار از نواحی بیه پس و
بیه پیش به دستور ایشان آمدند. در این شکار تعداد بسیار زیادی از حیوانات وحشی و همچنین
مرگ ۲۷۰۰ نفر از مأموران همراه بود. در نهایت، پس
از ترک بازدیدهای شاهانه، این گونه کشتارها به پایان رسید.
عروس گوله
عروس گولهی مراسمی کاملا سنتی است که بیشتر در روستاها و آبادیهای شرق
گیلان انجام میشود.تاریخچه عروس گولهی ریشه در سنتهای نمایشی اسطورههای کهن مر بوط
به آغاز سال نو دارد که در آها نمادهای سال کهنه و نو با هم به ستیز بر میخیزند .جشنهای
شاد نوروزی که از دیرباز در سرزمین گیل ودیلم برگزار میشده حالا روز به روز کمرنگتر
میشود.
مراسمی مانند نوروزی خوانی و عروسه گولهی که سال به سال کمرنگتر میشود
و مردم کمتری دست به این کار میزنند اما این مراسم هنوز در شفت و روستاهای آن انجام
میشود وطرفداران بیشماری دارد.عروسه گولی نیز نمایشی است که از شاخصترین نقشهای آن
میتوان به ناز خانم و غول اشاره کرد.ناز خانم مانند بهاری است که با با ناز وکرشمه
در حال آمدن است وغول همان زمستان است که صورتش از کهنگی سیاه شده است.غول پس از مبارزه
شکست میخورد و بهار به خانهها میآید.هر
ساله در ایام نزدیک نوروز نیز این مراسم در شهر شفت نیز برگزار میشود.بازار شفت در
این این روز سراسر غلغله و شادی است.این گروه معمولا چند روز پس از نوروز خوانها پیدا
میشوند. گروه شبها حرکت میکنند و در هر خانه که بازی میکنند از صاحبخانه هدایی چون
برنج، تخم مرغ و شیرینی و گاهی پول دریافت مینمایند.
آینه تکم
آینه تکم یک نمایش عروسکی جذاب است که توسط افرادی به نام تکم چی برگزار
می شود. در گذشته تکم چی ها که پیام آوران نوروز بودند از شهر اردبیل به سمت نواحی
غرب گیلان و گاهی تا نزدیکی بندر انزلی و رشت نیز می رفتند تا نوید رسیدن سال نو را
به همگان بدهند. آنها یک عروسک به نام تکم را به شکل بز و به اندازه ی حدودا دو کف
دست انسان از جنس چوب می ساختند و مراسم را به وسیله ی آن برگزار می کردند. نحوه ی
ساخت تکم به گونه ای بود که به کمک پاهای آن بتوان تکم را به راحتی حرکت داد و عروسک
را به این طرف و آن طرف چرخاند.
تکم چی ها که همان سازندگان تکم بودند در دو طرف تکم دو آینه ی کوچک می
چسباندند و با تکه پارچه های رنگی، منجوق ها و پرهای زیبا تکم را به طرز جالبی تزئین
می کردند و به دلیل وجود این آینه ها مراسم بازی با تکم را آینه تکم می نامیدند. تکم
به وسیله ی چوبی که طول آن حدود نیم متر بود و به زیر تنه ی آن متصل می شد حرکت می
کرد. در این نمایش سنتی و جذاب، تکم چی ها تکم را هماهنگ با ترانه های شادی که خوانده
می شد به رقص در می آوردند و بدین ترتیب بر حسب سرعتی که تکم چی به تکم می داد
آرام تر یا سریع تر، ایستاده یا نشسته روی تخته ای گرد قرار می گرفت و صدای برخورد
آن به تخته با آهنگ ترانه ای که برایش خوانده می شد هماهنگ می گشت و صحنه های جالبی
را پدید می آورد.
ورزا جنگ
از رسوم و نمایش های دیرین گیلان و بعضی از نقاط ایران، جنگ گاوهای نر
است. در گیلان به آنها "ورزا" یا "ورزو" گفته می شود.
گاوهای جنگی معمولاً توسط ملاکین یا روستاییان مرفه نگه داری می شدند
و فقط به درد مبارزه و جفت گیری می خوردند. این گاوها از شاخ های محکم برخوردارند که
وسیله دفاع و حمله آنهاست. کوهان پشت ورزاها به آنها صلابتی می بخشد که هنرمندان سفال
گر هزاران سال قبل را به الهام و ساخت شمایل سفالی آنان واداشته است. ساخت سفالینه
های قرمز رنگ ملهم از این گاوهای نر زورمند از مشخصه های هنر باستانی گیلان است.
قدیمی ترین سندی که به چنین نمایشی در گیلان اشاره دارد فرمانی است نوشته
بر روی سنگ مرمر قهوه ای و به خط نستعلیق بر ایوان ورودی مسجد جامع لاهیجان که به دستور
"سلطان حسین صفوی" نگاشته شده و طی آن اهالی را از ارتکاب اعمال خلاف باز
داشته و امر به تادیب و تنبیه خلافکاران کرده است. این فرمان که تاریخ 1106هـ. ق را
دارد مردم را از کبوتر پرانی، گرگ دوانی و نگه داری گاو و قوچ و سایر حیوانات به منظور
جنگ با یکدیگر باز داشته و این اعمال را ممنوع شمرده است.
دیدگاه ها