سنت های باستانی ایران | فرهنگ مازندران

سنت های باستانی ایران | فرهنگ مازندران

  • مجله چتراتا
172

ما در اینجا میخواهیم فرهنگ مازندران را بررسی کنیم. مازَندَران (به مازندرانی: مازِرون یا مازِندِرون) استانی در شمال ایران و در کرانه‌های جنوبی دریای خزر یا دریای کاسپین که پرجمعیت‌ترین شهر آن ساری، مرکز استان، و پرجمعیت‌ترین شهرستان آن بابل می‌باشد. این استان هم‌مرز با استان‌های گلستان، سمنان، تهران، البرز، قزوین و گیلان است.


ما در اینجا میخواهیم فرهنگ مازندران را بررسی کنیم. مازَندَران (به مازندرانی: مازِرون یا مازِندِرون) استانی در شمال ایران و در کرانه‌های جنوبی دریای خزر یا دریای کاسپین که پرجمعیت‌ترین شهر آن ساری، مرکز استان، و پرجمعیت‌ترین شهرستان آن بابل می‌باشد. این استان هم‌مرز با استان‌های گلستان، سمنان، تهران، البرز، قزوین و گیلان است. برخورداری از میراث فرهنگی غنی و بیشترین نرخ دانش آموختگان با تحصیلات دانشگاهی مازندران در میان استان‌های کشور، شرایط مناسبی برای گسترش سرمایه‌گذاری داخلی و خارجی استان در سطح منطقه شمال و ایران فراهم آورده‌است. این استان باسوادترین استان کشور است.

سفر به شمال ایران همواره می‌تواند از بهترین تجربه‌ها و مسافرت‌های گردشگران باشد اما به شرطی که گردشگران در انتخاب اقامتگاه خود دقت لازم را داشته باشند. با رزرو اقامتگاه در شمال کشور می‌توانید اقامتی راحت و سفری عالی را داشته باشید.

مردم مازندران به زبان تبری (مازندرانی) و گیلکی و فارسی سخن میگویند. استان مازندران حدود سه میلیون و ۲۰۰ هزار نفر جمعیت دارد که در حدود ۶۰ نقطه شهری و بیش از سه هزار پارچه آبادی سکونت دارند. در مازندران ۲۰۰ هزار دانشجو در مراکز آموزش عالی دولتی، غیرانتفاعی و آزاد به تحصیل اشتغال دارند. تعداد دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی استان حدود ۲۰۰ واحد است. مازندرانی‌ها رتبه دوم را پس از آذری‌زبان‌ها در مهاجرت به تهران و پایتخت‌نشینی دارند. آمار مازندرانی‌های مقیم تهران را بیش از یک و نیم میلیون نفر تخمین می‌زنند. زبان مازَندَرانی (مازنی، مازرونی، تبری، طبری، گِلِکی) نام یکی از زبان‌های ایرانی شمال‌غربی است که در گروه زبان‌های کنارهٔ دریای خزر قرار دارد. این گروه شامل زبان‌های زازاکی، گورانی، تالشی، گیلکی، مازندرانی، تاتی، هرزندی و سمنانی می‌باشد و از لحاظ تاریخی جزء شاخه شمال‌غربی زبان‌های ایرانی بوده و در ارتباط با زبان پهلوی اشکانی می‌باشد. زبان مازندرانی از غرب با گویشوران گیلکی، از جنوب با گویشوران تاتی و از شرق و جنوب شرق با گویشوران ترکمنی و فارسی همجوار است و در درون خود دارای گونه‌هایی است.

عاروس گل آیین کهن مازندران

از فرهنگ مازندران ، مراسم جالبی به جای مانده که یکی از آنها عاروس گل است که یکی از آیین های بسیار کهنی که در ایران اجرا می شود، می‌باشد. آیین عاروس گل بیشتر در غرب مازندران و شرق گیلان اجرا می شود و بازیگران اصلی آن غول ، پیر بابو و نازخانوم هستند این گروه در ایام نوروز و پیش از آن نمایش های جذابی برای عموم اجرا می کنند و البته این آیین هم مثل بسیاری از سنت های قدیمی ما متاسفانه در حال فراموشی است ریشه در سنت های نمایشی اسطوره های کهن مربوط به آغاز بهار دارد و نمادهای زمستان و بهار در آن دیده می شود و در واقع جنگی است بین سختی زمستان و لطافت بهار ، گروه حرکت می کنند در کوچه ها و عده ای هم به دنبالشانه راه می افتند در هر خونه ای که می رسند هدایایی مثل برنج ، تخم مرغ ، شیرینی و گاهی پول هم دریافت می کنند . غول و پیربابو هر دو عاشق عاروس هستند غول مظهر زمستان و سیاهی است پیربابو مظهر باغبانی که می خواهد عروس گل یعنی در واقع بهار را به مردم هدیه دهد غول و پیربابو با هم می رقصند و بازی خیلی جذابی می باشد.

تیرماه سیزه شو

تیرماه سیزده شو مازندرانی ها یا همان جشن تیرگان ایرانیان باستان , دوازدهم آبان ماه هر سال در مازندران برگزار می شود. تیرماه سیزده / شب سیزده / تیرماه سیزّه شو (جشن تیرگان) یکی از جشنهای به جا مانده از دوران ایران باستان است که در روز سیزدهم تیر ماه (معادل ۱۲ آبان ماه شمسی) برگزار می شد. تاریخ نویسان این جشن را به حماسة آرش کمان گیر نسبت داده‌اند، اسطوره شناسان هم آن را به طلوع ستاره تیشتر(tištar) پهلوی, تیر یا تیشتریه (tištarya) در اوستا مرتبط دانسته اند. مهم ترین دانشمند تاریخ دانی که از جشن تیرگان یاد کرد، ابوریحان بیرونی است. سایر نویسندگان از اشارهها و نوشتههای او بهره برده اند.

ابوریحان در «التفهیم» و «آثارالباقیه» -که منابع اصلی محققان دربارة تیرگان به شمار می رود از این جشن تعریفی حماسی و تاریخی به دست میدهد و بر این باور است که پرتاب تیر به وسیلة آرش و تعیین مرز ایران و توران، علت پای گیری این جشن است. یک روز مانده به شب تیرما سیزده، افرادی که پسران شان دختری را نامزد کرده بودند، به فکر سیزدهی می افتند (سیزدهی هدیهای است که به بهانة تیرما سیزده شو از طرف خانوادة داماد برای عروس فرستاده میشد، شامل سیب، به، انار، سنجد، انگور، پرتقال، فندق، گردو، بادام، پسته، نخود، کشمش، انجیر، خرما، قند و چای، سقز، باقالای پخته و… به اضافة شلوار (تنبان) و یک جفت کفش یا گالش، کلوش kaluš یا گلوش galouš ). مردم میان کوه دو هزار تنکابن باور دارند در این شب باید غیر از آب و نمک، سیزده چیز دیگر بخورند و تا پاسی از شب هم بیدار باشند. کشاورزان منطقه هم بر این باورند که کار کشاورزی باید تا شب تیرما سیزده به پایان برسد و در شب سیزده کار ناتمام باقی نماند.

در فرهنگ مازندران ، شب سیزده، مادربزرگ ها به نوه های شلوغ و بازیگوش خود می گویند: امشب شیطانی و داد و بیداد نکنید. بچه ها می گویند: چرا؟ مادربزرگ می گوید: امشب تیرما سیزده شو است و پلنگ پیر از جنگل می آید، در محل و کنار رودخانه ها گوشداری می کند، هر کس شیطانی (شیطونی) و یا گریه کند، او را می برد و در جنگل می خورد. بچه ها هم ساکت و بی صدا می نشستند و مشغول خوردن سیزدهی می شدند.

در مناطقی نیز شامگاه سیزده تیرماه مشعل یا سوچو (suchu) روشن می کردند و به استقبال این شب می رفتند. به بهانة این شب از طرف خانوادة داماد، یک روز قبل از تیرما سیزده، علاوه بر سور و سات مرسوم شب، یک قواره پارچه هم برای تازه عروس میفرستادند. مردم سوادکوه بر این باورند که در شب سیزده یک لحظه همة آب های جهان راکد می شود و اگر کسی بتواند آن لحظه را درک کند، هر چیزی که در آب بیندازد، طلا خواهد شد. مردم بر این باورند که این شب، تنها شبی است که اسب چشم هایش را می بندد و به اصطلاح می خوابد.

در فرهنگ مازندران ، مهم ترین آئین تیرما سیزه شو، اجرای رسم «لالِ شیش» است که به همین بهانه، این جشن را لال لالی شو  هم می نامند. (شیش به معنای چوب نازک است و لال هم کسی است که در شب تیرما سیزده بدون این که حرفی بزند به خانه های مردم می رود و با همان ترکه ها آرام بر تن آنان می زند. برخی باور دارند این ترکه ها نماد تیر آرش است و تیرما سیزده درواقع جشن آرش است).

در تنکابن «شیش ها» را از درخت «شمشاد» یا «به» انتخاب می کردند. مردم چون می دانستند در شب تیرما سیزده، لال شوشزنان می آید، از خانه بیرون می رفتند. گروه ابتدا به خانه هایی می رفتند که «سیزده ای» گرفته بودند و میوه و خوردنی زیادی داشتند. دختران و پسران دمبخت نیز لحظه شماری می کردند تا لال بیاید. چون باور آن بود که در این شب با زدن شوش، بخت شان باز خواهد شد. برای رزرو اقامتگاه در تنکابن میتوانید از طریق سایت چتراتا اقدام نمایید.

 ‌جشن خرمن

جشن خرمن در فرهنگ مازندران نیز از آداب قدیمی و سنتی شالیکاران و کشاورزان این دیار بوده که آیینی برای شکرگذاری، شادمانی و احیای فرهنگ بومی است.این جشن پایان برداشت محصول در مناطق ساحلی مازندران توسط مازندرانی‌ها را اعلام می کند. این جشن به بهانه شکرگزاری از خداوند و شادمانی پس از یک دوره کاشت، داشت و برداشت و خستگی ناشی از کار طاقت‌فرسای کشاورزی در شالیزارها در فصل گرما در منطقه سرسبز مازندران برگزار می‌شود.

 

 ‌آیین سنتی وَرف چال

این مراسم که در فرهنگ مازندران حدود ۶۰۰ سال قدمت دارد، نیمه دوم اردیبهشت ماه برگزار می‌شود، اهالی روستای اسک براساس رسم و سنت قدیمی در منطقه اسک وَش با جدا کردن تکه‌های برف و حمل آن حدود یک کیلومتر به سمت گودالی که حدود ۱۰ متر ارتفاع دارد، گودال را پر از برف می‌کنند و معتقدند برای ذخیره و تأمین آب در فصل گرم سال برای رهگذران و حیوانات منطقه قابل استفاده است.براساس رسم گذشته فقط مردها می‌توانند در این مراسم شرکت کنند و حضور زنان ممنوع می‌باشد در طرفی دیگر در روستای اسک لاریجان خانوم های روستا هیچ مردی را در این روز به داخل روستا راهنمی‌دهند و به نوعی خانوم ها حکم فرمانده روستا را دارند و هیچ محدودیتی برای حجاب در کوچه و خیابان‌های روستای آب‌اسک ندارند. در کنار این آیین ۶۰۰ساله مراسمی دیگر در روستا صورت می گیرد، صبح روز ورف چال مردان روستا را ترک می کنند و به منطقه اسک وش می روند و زنان در روستا می مانند. زنان در مراسم ورف چال جایی ندارند و ورود اشان به منطقه ممنوع است. زنان نیز به جبران این نبودن سنت “زن شاهی” را در این منطقه گسترده اند. براساس نگاره ها و قوم نگاری های صورت گرفته سنت زن شاهی فعلی که هر سال همزمان با آیین سنتی ورف چال در روستای اسک بخش لاریجان شهرستان آمل صورت می گیرد تنها آیین زن شاهی در ایران است. برای رزرو اقامتگاه در آمل می‌توانید از این لینک اقدام نمایید.

 ‌چله شو

شب یلدا به زبان مازندرانی؛ چله شو، شامل گت چله و خورد چله و شب اول زمستان است که در زندگی اهالی مازندران دارای آداب و رسوم خاصی است. در این شب، زنان خانه از صبح روز آخر پاییز خانه را برای بر پایی یک مراسم کوچک سنتی آماده می کنند و در این شب حتما برنج پخت می شود. مردم اعتقاد دارند که این شب یک شب خوب و شادی آور است و شگون ندارد که بی غذا باشند. در این شب بنا به سنت دیرین همه افراد خانواده دور هم جمع می شوند و با خوردن هندوانه، ماست، میوه و آجیل؛ سرمای فصل زمستان را از خود دور می کنند. اعتقاد بر این است که با خوردن ماست یا هندوانه در شب یلدا، هرگز در زمستان سردشان نمی شود. آجیل و شب چره که شامل دانه هایی چون گندم و نخود برشته، تخم هندوانه و کدو، بادام، پسته، فندق، کشمش، انجیر و توت خشک است نیز فراموش نمی شود البته گردو که از میوه های اصلی سر سفره شب یلدا است.برخی از خانواده های مازندرانی در شب یلدا، پس از خوردن شام، برای شب نشینی به خانه خویشاوندان بزرگتر و یا همسایه ها می روند. در این شب دختران دم بخت با پوشاندن صورت خود از هفت خانه چیزی می گیرند اگر کسی آنها را ندید و نشناخت حتما به آنچه نیت کرده اند، می رسند.(البته این رسم امروزه کمرنگ شده است).در سال های نه چندان دور مردم روستاها که به بستنی یا سایر تنقلات در فصل زمستان دسترسی نداشتند از مخلوط کردن برف و شکر نوعی فالوده درست می کردند و می خوردند.خوشحال ترین افراد خانه در چله شو بچه های خانه هستند و قبل از تناول شب چره، پدر خانه یا یکی از اهالی باسواد خانه، لای قرآن را می گشاید و یک صفحه از آن را قرائت می کند، برای اموات خود و اهل محل از دوست و آشنا درخواست آمرزش از درگاه خداوند می کند. در این شب، شب نشینی مفصلی برگزار می شود.همچنین کسانی که نامزد می گیرند تمام تنقلات این شب و پوشاک حتی گاه گوسفند را هم به خانه دختر می برند.



 بیشتر بخوانید :

-  اجاره ویلا شمال

-  اجاره ویلا

-  اجاره ویلا در رامسر



 ‌از شال اِنگِنی تا آش ۴۰ گیاه(چهارشنبه سوری)

از مراسم به جامانده در فرهنگ مازندران و ايران زمين، چهارشنبه سوري است كه در آخرين چهارشنبه هر سال برگزار مي شود. صبح روز چهارشنبه آش هفت ترشي، درست مي كنند. آشي كه هفت نوع ترشي مانند آب نارنج، آب ليمو، آب انار، سركه، گوجه سبز، و آب از گيل در آن مي ريزند و بعد از آماده شدن بين همسايه ها پخش مي كنند غروب روز مي خوانند با آرزوي شادي و خوشي براي خود و خانواده خود از روي آتش مي پرند. آنها مي خوانند :

چهارشنبه سوري كمي پارسال دسوري كمي، امسال دسوري كمي.یکی دیگر از قدیمی‌ترین و بارزترین رسوم مازندرانی‌ها برای چهارشنبه آخر سال پختن آش چهل گیاه است که از گیاهان خشک شده قدیمی و برخی گیاهان جدید پخت می‌شود، البته آش ترش نیز به نشانه نهادن بر سرما و انزجار از آن به دلیل اینکه ترشی نشان انزجار است نیز پخت می‌شود.به نظر می‌رسد جشن چهارشنبه سوری، جشن پایان زمستان و مراسم پیش از عید است و یک نقطه پایانی برای خانه‌تکانی و آماده شدن برای شب عید است و به نوعی با این جشن به استقبال بهار و نوروز می‌روند.از قدیمی‌ترین رسوم مازندرانی‌ها برای چهارشنبه آخر سال پختن آش چهل گیاه است با بیان اینکه این سال‌ها نیز جشن چهارشنبه سوری برگزار می‌شود اما رنگ و بوی دیگری گرفته و با مواد محترقه و آتش‌زا همراه است، ولی مردم مازندران همواره سادگی جشن چهارشنبه آخر سال خود را حفظ می‌کنند، گپ‌کِشی یا جشن فال گوش از دیگر رسوم مازندرانی‌ها در چهارشنبه آخر است که در آن افرادی بلند بلند حرف‌های خوب و مثبت می‌زنند و دیگران هم گوش می‌کنند. جشن شال اِنگِنی یا افکندن شال نیز از دیگر مراسمی است که در مناطق کوهستانی وجود داشت و در آن شالی را از دیوار یا روزنه خانه می‌انداختند و صاحب‌خانه بر حسب بخشندگی خود انعام و شیرینی به فرد می‌دهد.تمام آداب و رسوم چهارشنبه آخر سال نشان می‌دهد که یک مثبت‌اندیشی برای برگزاری این رسوم وجود دارد و همه آنها مانند قاشق‌زنی مقدمه‌ای برای یک اتفاق بزرگ و نو شدنی بزرگ است که باید با شناخت از خود و فرهنگ خود آن را با همدلی و دور هم بودن سپری کنیم.

 ‌نوروز خواني

 

در فرهنگ مازندران ، نوروز خوانان معمولا” پانزده روز قبل از فرا رسيدن عيد نوروز به داخل روستاها مي آيند و با خواندن اشعار در مدح امامان ترانه هاي محلي، طليعه سال نو را به آنان مژده مي دهند. نوروز خوانان چند نفر هستند كه يك نفر اشعار را مي خواند، يك نفر ساز مي زند،نفر ديگر كه به آن كوله كش(بارکش) مي گويند به در خانه هاي مردم مي رود و مي خواند:

بادبهارون بيمو / نوروز سلطون بيمو/ مژده دهيد به دوستان / گل به گلستون اومد / بهار آمد بهار آمد خوش آمد/ علي باذولفقار آمد، خوش آمد/ نوروزتان نوروز ديگر / شما را سال نو باشد مبارك صاحب خانه نيز با دادن پول، شيريني ، گردو، تخم مرغ و نخود، و كشمش از آنان پذيرايي مي كند .

 ‌آيين سنتي ۲۶ عيد ماه

آيين ويژه سنتي ۲۶ عيد ماه طبري هر سال در تاريخ ۲۸ تيرماه شمسي در بيشتر روستاهاي استان برگزار مي شود. در روستاي امامزاده حسن سوادكوه اين مراسم با آداب خاصي انجام مي شود اين رسم به جشن مردگان نيز معروف است. بر اساس سنت رايج و باورهاي مردم در زمان هاي قديم فريدون پادشاه پيشدادي به خونخواهي پدرش جمشيد شاه حاك پادشاه را سرنگون مي كند مردم خبر اين پيروزي را در شب با آتش زدن بوته ها به يكديگر اطلاع مي دهند. و فرداي آن روز با برپايي جشن و مسابقه كشتي اين پيروزي را گرامي مي دارند.

امروزه نيز اهالي روستاهاي اطراف همگي به امامزاده حسن مي آيند و علاوه بر خيرات كردن براي اموات خود و روشن كردن شمع روي مزارها، تماشاگر مسابقه كشتي سنتي لوچو مي شوند. در اين روز كشتي گيران سوادكوه در اين محوطه گرد مي آيند و به مصاف هم مي روند.در مناطق جلگه اي جشن مردگان در آرامگاه ها برگزار مي شود.

 ‌مراسم باران خواهي

يكي از مراسم رايج به هنگام خشك سالي در فرهنگ مازندران مراسم باران خواهي است . به زبان محلي اين مراسم را شيلون يا شيلان مي نامند. به اين منظور ابتدا از اهالي محل مواد اوليه براي پخت شير و برنج و يا آش مورد نظر آن ها جمع آوري مي شود در روز معين اهالي در مكان مقدسي مانند مسجد، تكيه ، امامزاده و يا در اطراف درخت مقدس جمع مي شوند و پس از پخت آش به وسيله زن هاي محل، مراسم دعا وروضه خواني انجام مي شود و از خداوند طلب باران مي كنند. پس از صرف آش مراسم به پايان مي رسد.از ديگر عقايد مردم منطقه كه در اين زمينه به جا گذاشتند پايه منبر در آب و يا ريختن آب به روي فردي سيد است.

 ‌آفتاب خواهي

اگر بارندگي زياد باشد براي اين باران بند بيايد نام هفت يا چهل كچل را بر كاغذ مي نويسند و آن را به بندي آويزان مي كنند تا باد بخورد و باران قطع شود يا با خواندن دعا و نذورات مختلف از خداوند طلب آفتاب و در آمدن خورشيد مي كنند.در روستاي كرات كياسر شهرستان ساري، اگر باران ببارد و مانع فعاليت كشاورزي شود، زن هاي روستا به طور جمعي شعر زير را مي خوانند : باران كو، باران بي پايان كو، گندم كه زير خاكه، از تشنگي هلاكه، يا حضرت سليمان، روز آفتاب و شب باران در روستا ولويه كياسر ساري هنگامي كه باران به مدت چند روز ادامه داشته باشد براي بند آمدن آن بچه هاي روستا قوطي هاي حلبي را به نخي مي بندند و دو سر نخ را مي گيرند و در كوچه هاي محل راه مي روند و دسته جمعي شعر زير را مي خوانند قوطي قوطي آفتاب كن، يك مشت برنج تو آب كن، ما بچه هاي گرگيم، از سرمايي بمرديم، يا قرا، يا كتاب فردا بشه آفتاب.

در روستاي كليج كلادودانگه در هنگام بارش زياد باران، بچه هاي محل لباس كهنه مي پوشند و با جارو و گل و لاي كوچه ها را به هم مي زنند و ميخ وانند بابروم بابروم ، امروز آفتاب فردا آفتاب پيرا ( پس فردا) آفتاب آنگاه افراد هر خانواده به بچه ها مواد غذايي و يا شيريني مي دهند.در روستاي علي آباد دودانگه ، وقت بارش زياد باران اهالي محل پارچه اي را از امامزاده شاهزاده حسين مي ربايند پس از آفتابي شدن هوا آن پارچه را به اضافه پارچه ديگر به امامزاده پس مي دهند.

منابع :

مجله دانش چی

خزرنما

مجله آکا

مجله ایما

 

مرتبط:

آشنایی با آدب و رسوم شرق گیلان